فارسی را پاس بداریم
• «اثناعشر» (نه اثنیعشر. «اِثناعشر» به معنای دوازده است: شیعۀ اثناعشری)
• «ارائه» (نه ارایه؛ چون همزه جزو حروف اصلی کلمه است و نمیتوان آن را تبدیل به «ی» کرد)
• «بحبوحه» (نه بهبوهه/ بهبوحه)
• «برهه» (نه برحه)
• «بنیانگذار» (نه بنیانگزار)
• «بیمحابا» (نه بیمهابا)
• «پول خرد» (نه خورد)
• «ترجیح» (نه ترجیه)
• «توجیه» (نه توجیح)
• «جزئی» (نه جزیی؛ چون همزه جزو حروف اصلی کلمه است و نمیتوان آن را تبدیل به «ی» کرد)
• «خانهای، جملهای» (نه خانهایی، جملهایی. توضیح اینکه «خانهئی» و «خانهیی» هم درستاند، ولی رایج نیستند)
• «راجع به» (نه راجبه/ راجب به)
• «رئیس» (نه رییس؛ چون همزه جزو حروف اصلی کلمه است و نمیتوان آن را تبدیل به «ی» کرد)
• «زادبوم» (نه زادوبوم. معنایش “محلِ تولد” است)
• «سپاسگزار» (نه سپاسگذار)
• «سؤال» (نه سئوال/ سوآل/ سوال)
• «شکرگزار» (نه شکرگذار)
• «شیء» و نکرهاش: «شیئی» (نه شی/ شئی)
• «علاقهمند» (نه علاقمند)
• «فروگذار» (نه فروگزار)
• «فنّاوری» (نه فنآوری؛ چون فنّاوری به معنای آوردن فن نیست، بلکه بهمعنای داشتنِ فن و بهکاربردنِ آن است)
• «مأخذ» جمعش: «مآخذ»
• «مبدأ» (نه مبداء)
• «مذاق» (نه مزاق/ مذاغ)
• «مرهم» (نه مرحم. مرهم همان پانسمان امروزی است)
• «مرئی» (نه مریی؛ چون همزه جزو حروف اصلی کلمه است و نمیتوان آن را تبدیل به «ی» کرد)
• «مزبور» (نه مذبور)
• «مشکل» (نه مشگل. این کلمه عربی است و نمیتواند «گ» داشته باشد)
• «مطمئن» (نه مطمعن)
• «معتنابه» (نه متنابه. معنایش “درخور اعتنا”ست)
• «معذب» (نه موذب)
• «منشأ» (نه منشاء)
• «ناهار» (نه نهار)
• «نمازگزار» (نه نمازگذار)
• «وهله» (نه وحله)