N.rezaei1362

مناجات روزانه

ارسال شده در 25 بهمن 1400 توسط پارلا در بدون موضوع, مناجات

دوشنبه روز حاجات
خدایا?امروز
حاجت دوستانم را
برآورد کن
به وجودشان سلامتی
به لحظه هایشان شادی
به کارشان رونق و
به زندگیشان آرامش عطا فرما ?

نظر دهید »

تقدیر سفید

ارسال شده در 23 بهمن 1400 توسط پارلا در بدون موضوع, پندانه

?????
??‍♀️لطفا:
‌برای آرامش هم دعا کنیم…
برای قضاوت نکردن…
برای زرنگی نکردن…
برای دروغ نگفتن…
برای وفای به عهد…
برای مهربان بودن…
برای دلی را آزرده نکردن..
برای ?انسانیت دعا کنیم…
شاید اگر بخواهیم و برای بهتر شدن تلاش کنیم…
دیگر لازم نباشد از همدیگر طلب حلالیت کنیم…

اگر خیرخواه هم باشیم…
شاید بشود که دلهایمان را به یکدیگر نزدیکتر کنیم…
اگر قدر هم را بدانیم شاید همین امروزتقدیرمان را خودمان رو سفید کنیم …

خـــــــــــدا هم قطعا همین را میخواهد….

نظر دهید »

کلاس مجازی و کرونا

ارسال شده در 11 بهمن 1400 توسط پارلا در بدون موضوع

اینم از برکات کلاسهای مجازی ? ?

1643579105_.jpg

نظر دهید »

مقایسه ممنوع

ارسال شده در 10 بهمن 1400 توسط پارلا در بدون موضوع

زندگی خودت را با دیگران مقایسه نکن،


هیچ مقایسه‌ای بین خورشید ? و ماه ? وجود ندارد،


هر یک به‌ وقت خود میدرخشند … ? ⭐

نظر دهید »

خاطرات شنیدنی

ارسال شده در 10 بهمن 1400 توسط پارلا در بدون موضوع

?#خاطرات_شنیدنی
دوستی میگفت :
درسال 62 طی سفری که به بوشهر داشتیم
و در برگشت دو سه روزی هم در شیراز بودیم…
به حافظیه رفتیم.
پس از زیارت و اهدای فاتحه، پیرمردی که روی پله‌ها نشسته و با دیوانی که در دست داشت برای مشتاقان خواجه در قبال 50 ریال فال میگرفت، نظرم را بخود جلب کرد…
صبر کردم سرش خلوت که شد اجازه خواستم در کنارش نشستم و از او خواستم اگر اشکالی ندارد از خودش و خاطراتش برایم تعریف کند…
دلم میخواهد یکی از شیرین‌ترین و بیاد ماندنی‌ترین خاطراتت را برایم بازگو کنی…
گفت واللّه خاطره که زیاد دارم
? ولی یک روز عصر شش تا دختر دانشجوی دانشگاه شیراز پس از زیارت مقبره حافظ پیش من آمدند و گفتند:
حاج آقا برای ما «هر شش نفر» یک فال بگیر
گفتم یکی یکی نیت کنید تا بگیرم.
گفتند نه نیت کردیم شما یک فال بگیرید خوب است،
من پیش خودم گفتم شاید پول کافی ندارند گفتم:
آخر نمیشود، اگر پول هم ندهید من برای هر کدام شما یک فال را میگیرم.
آنها قدری پچ پچ کردند باز اصرار کردند که نه شما فقط یک فال به نیت همه ما بگیرید ممنون میشویم.?
من بناچار قبول کردم و شروع کردم بخواندن این غزل؛
من دوستدار روی خوش و موی دلکشم
مدهوش چشم مست و می صاف بی غشم

وقتی بیت هفتم را خواندم صدای خنده آنها فضای حافظیه را پرکرد، وقتی علت خنده را از آنها سؤال کردم یکی از دخترها گفتند:
حاج آقا راستش را بخواهی ما با هم قرار گذاشتیم که بدانیم اگر حافظ الآن زنده بود با کدام یک از ما ازدواج میکرد…؟!!!
وقتی این بیت غزل را خواندی خوشحال شدیم که حافظ نه تنها خوش مشرب، بلکه ماشاالله خوش اشتها هم بوده اند
که خواهان هر شش نفر ما بود…??

آنها بجای 50 ریال بمن 500 ریال دادند و با شوخی و خنده از حافظیه دور شدند….!!!??

و بیت هفتم چنین بود:?

شهری است پر کرشمه و حوران ز شش جهت
چیزیم نیست «دستم تهیست» ورنه خریدار هر ششم
?????

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 62
  • 63
  • 64
  • ...
  • 65
  • ...
  • 66
  • 67
  • 68
  • ...
  • 69
  • ...
  • 70
  • 71
  • 72
  • ...
  • 97
 خانه
 و لربک فاصبر
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

N.rezaei1362

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آشپزی
  • آیات قرآن
  • احکام
  • اخبار
  • انرژی مثبت
  • بدون موضوع
  • حکایت
  • خاطرات
  • خانواده
  • داستانک
  • دعا
  • سخن بزرگان
  • شعر
  • شعر
  • ضرب المثل
  • طبیعت
  • طنز
  • عکس
    • عكس نوشته
  • فرزندپروری
  • متن ادبی
  • مناجات
  • مناسبتی
  • مهارت ها
  • مهدویت
  • ورزش
  • يادبودها
  • پاسخ به پرسش‌ها
  • پندانه
  • پیام روزانه
  • کارتولیدی
  • کلیپ

Random photo

یک صحنه در اینستاگرام و حرفی که بر دلم نشست...

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان