N.rezaei1362

سردار سلیمانی

ارسال شده در 20 اسفند 1395 توسط پارلا در بدون موضوع

1 نظر »

#حدیثپیامبر

ارسال شده در 25 بهمن 1395 توسط پارلا در عکس

نظر دهید »

ابتکار ی برای نماز

ارسال شده در 25 بهمن 1395 توسط پارلا در عکس

محراب منزل

1 نظر »

تقدیم به دوستم

ارسال شده در 25 بهمن 1395 توسط پارلا در متن ادبی

 

«والله که شهر بی­تو مرا حبس می­شود                             آوارگی به کوه و بیابانم آرزوست»

هیچ­گاه خاطره روز­های با­­هم­بودن را از یاد نمی­برم … لحظاتی کوتاه اما به یاد­ماندنی. لحظاتی که از حس غریب و دلکش من به او خبر می­داد. در جمع بودم اما خود را تنها با او حس می­کردم. نگاهم، لبخندم و حرف­هایم فقط به خاطر او بود. خود را اسیر زندان او کرده بودم و آرزو توقف زمان را داشتم.

افسوس! که ثانیه­های با­هم­بودن به تندی سپری می­شد و فراق دوباره حاصل!

دوری من از او در نگاه­ها و دیدار­ها بود؛ روح و افکارم با یادش آرام می­گرفت و شیشه­ی عمرم با یادش پُر می­شد و دقایقم با یادش می­چرخید. تلخی این جدایی را به امید دیدار دوباره به جان می­خریدم و با شیرینی اوقات با­هم­بودن سپری می­کردم. اما این آشنایی و در کنار هم­بودن هم­چنان که انتظارش را داشتم همیشگی نبود و دست تقدیر روزگار بینمان فاصله انداخت…

خاطره آخرین روزی که دیدمش را با زمزمه­ ی حرف­ها­یش و آخرین نگاهش را با پلک ­نزدن چشم­ها­یم از یاد نخواهم برد. حال این تنها سوز درون من نیست… اندوهم این است که زین پس همچون گلی که از بوته جدایش کرده­اند پژمرده خواهم شد و شبنم با سردی لحظاتم بر گل­برگ­های صورتم نمودار می­شود. با این وجود خود را دلداری خواهم داد آن دیدار، دیدار آخر نخواهد بود …

1 نظر »

نماز

ارسال شده در 25 بهمن 1395 توسط پارلا در متن ادبی

«وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعِينَ».

با نامت آغاز می­کنم با نام تو که بخشنده و مهربانی، حمد و سپاس مخصوص ذات توست، ای پرورش ­دهنده عالمیان. تو که رحمانیتت را از هیچ­کس دریغ نمی­داری و مقربانت را مخلَص خود می­گردانی. ای پادشاه هستی می­خواهم تنها عبد تو باشم اما ملوکان ذهنم بی­شمارند و مانع استعانتم می­شوند. معبودم! می­خواهم از ره کوتاه و سهل الوصول بگذرم تا به تو برسم اما بیراهه­ ها فراوانند و دل ­فریب ….

ای یکتای بی­ همتا! خود را «لم ­یلد و لم­ یولد» خواندی اما مال و فرزندانمان را زینت حیات دانستی و بازدارنده از یادت. ای سبحان! در مقابلت قامت خم می­کنم اما دل هنوز خم نشده و سر­سپرده بزرگی امیال …

ای بلند مرتبه! سر بر آستانت می­نهم اما گویی این افتادگی از عظمتت نمی­باشد بلکه از منیت­ های خود به ستوه آمده ­ام که دیگر قدرت برخاستنم نیست. ای توّاب! چون دست پرورندگی ­­ات را هیچ­گاه از کسی دریغ نمی­ داری این بار نیز دستم را در واپسین لحظات می­گیری و از دیو درونم می ­رهانی. به یاریت سرراست می­کنم و حمدت را می­گویم و به حق بهترین بنده و پیغامبرت قَسمت می­دهم که مرا به حال خود وا­مگذار!

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 86
  • 87
  • 88
  • 89
  • 90
  • 91
  • ...
  • 92
  • ...
  • 93
  • 94
  • 95
  • 96
  • 97
 خانه
 و لربک فاصبر
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

N.rezaei1362

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آشپزی
  • آیات قرآن
  • احکام
  • اخبار
  • انرژی مثبت
  • بدون موضوع
  • حکایت
  • خاطرات
  • خانواده
  • داستانک
  • دعا
  • سخن بزرگان
  • شعر
  • شعر
  • ضرب المثل
  • طبیعت
  • طنز
  • عکس
    • عكس نوشته
  • فرزندپروری
  • متن ادبی
  • مناجات
  • مناسبتی
  • مهارت ها
  • مهدویت
  • ورزش
  • يادبودها
  • پاسخ به پرسش‌ها
  • پندانه
  • پیام روزانه
  • کارتولیدی
  • کلیپ

Random photo

روز دختر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان